جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مفتح الابواب: (تعداد کل: 2)
مفتح الابواب
[مُ فَتْ تِ حُلْ اَبْ] (ع ص مرکب) گشایندهء درها :
ای سخا را مسبب الاسباب
وی کرم را مفتح الابواب.
انوری (دیوان چ نفیسی ص16).
و رجوع به مدخل بعد شود.
ای سخا را مسبب الاسباب
وی کرم را مفتح الابواب.
انوری (دیوان چ نفیسی ص16).
و رجوع به مدخل بعد شود.
مفتح الابواب
[مُ فَتْ تِ حُلْ اَبْ] (اِخ)نامی از نامهای خدای متعال. نامی از نامهای صفاتی باری تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
در میخانه بسته اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب(1).حافظ.
و رجوع به مدخل قبل شود.
(1) - بنابه قاعدهء نحو عربی، مفتح چون منادای مضاف است «حاء» منصوب خوانده می شود.
در میخانه بسته اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب(1).حافظ.
و رجوع به مدخل قبل شود.
(1) - بنابه قاعدهء نحو عربی، مفتح چون منادای مضاف است «حاء» منصوب خوانده می شود.